جزء از کل
معرفی کتاب جزء از کل
کتاب جزء از کل یکی از پرفروشترین رمانهای نیویورک تایمز است که در سال ۲۰۰۹ برنده جایزه ادبی مایلز فرانکلین شد. استیو تولتز در این داستان پرکشش و جذاب زندگی پر فراز و نشیب دو نسل از خانوادهای به نام دین را به تصویر میکشد که در کشورشان استرالیا به دلیل رفتارهای عجیب و غیر عادیشان معروف هستند. او در این کتاب با شوخطبعی و بیانی طنز ذهن شما را با سوالات فلسفی مختلفی مواجه میکند.
درباره کتاب جزء از کل:
جاسپر دین در تمام طول زندگی خود نتوانست تصمیم بگیرد که چه احساسی به پدر عجیب و غریب خود دارد؛ آیا از او نفرت دارد؟ به او ترحم و عشق میورزد یا میخواهد هیچگاه در زندگیاش نباشد و بمیرد. پدری که بیش از اندازه همه چیز را تجزیه و تحلیل میکند و نظری کاملا بدبینانه و سیاه نسبت به دنیا و آدمها دارد و همواره سعی کرده افکار فلسفی و آزار دهندهاش را به فرزند خود انتقال دهد.
استیو تولتز در کتاب جزء از کل (A Fraction of the Whole) داستانی فلسفی و طنز برای شما روایت میکند که در آن همه قوانین دنیای مدرن و جوامع انسانی را زیر سوال میبرد و با طرح پرسشهای جالب، شک و تردیدی در باورهایتان ایجاد میکند.
جزء از کل پر از خرده روایتهای متفاوت و اتفاقات هیجانانگیز است و شخصیتهای داستان از استرالیا به پاریس و تایلند نیز سفر میکنند و ماجراهای جالبی را از سر میگذرانند.
این کتاب به خوبی توانسته تاریخچه خانوادگی خاندان دین را توصیف کند و رابطه پدر و پسری عجیب را به تصویر بکشد که مجبورند باهم در یک خانه زندگی کنند؛ پسری که پدرش مارتین دین را منفورترین مرد استرالیا میداند و عمویش تری دین را محبوبترین فرد در کشورش. عمویی که در گذشته ورزشکار حرفهای بوده اما به خاطر تبهکاری به زندان میافتد اما یک روز با حضورش در زندگی جاسپر همه چیز تغییر میکند.
جوایز و افتخارات کتاب جزء از کل:
- برنده جایزهی NSW Premier در سال ۲۰۰۹
- نامزد جایزه من بوکر در سال ۲۰۰۸ (Man Booker Award)
- بهترین رمان جوایز ند کلی در سال ۲۰۰۸ (Ned Kelly Awards)
- نامزد جایزه کتاب اول گاردین در سال ۲۰۰۸ (Guardian First Award)
- برنده جایزه ادبی مایلز فرانکلین در سال ۲۰۰۹ (Miles Franklin Literary Award)
- برنده جایزه صنعت کتاب استرالیا (ABIA) برای بخش ادبیات داستانی در سال ۲۰۰۸
- نامزد جایزه Bollinger Everyman Wodehouse برای داستانهای کمیک در سال ۲۰۰۹
- برنده جایزه ادبی برتر نیو ساوت ولز برای جایزه انتخاب مردم در سال ۲۰۰۸ (New South Wales Premier's Literary Awards)
نکوداشتهای کتاب جزء از کل:
- یک داستان غنی پدر و پسری پر از ماجرا و طنز و شخصیتهایی که خواننده را یاد آدمهای چارلز دیکنز و جان ایروینگ میاندازند.(لُسآنجلستایمز)
- کتابی دیوانه وار، طاقت فرسا و تاثیرگذار. (New York Observer)
- یک موفقیت بزرگ و اثری با محتوای کمیک و درخشان. (ساندی تایمز)
- کتابی طنز که صدای خندهی شما را بلند میکند. (Entertainment Weekly)
- نثر استیو تولتز نفس گیر، با ریتیمی بالا و شوخ طبع است و پایانی تاثیرگذار دارد. (شیکاگو سان تایمز)
- رمان طولانی که به لحاظ ساختاری جذاب، درخشان و ظریف است و محتوای آن با حس شوخ طبعی همراه است. (لس آنجلس تایمز)
- هجو آمیز، پر از هذیانهای مزخرف و جذاب! یکی از خندهدارترین داستانهای چند سال اخیر است که از خواندن هر صفحه آن لذت خواهی برد. (Tucson Citizen)
- جایگاه جزء از کل در کنار اتحادیه ابلهان است، داستانی که انگار ولتر و ونهگات باهم نوشتهاند. (والاستریت ژورنال)
کتاب جزء از کل برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به مطالعه رمانهای طولانی و فلسفی علاقمند هستید و از شوخ طبعی و ادبیات طنز لذت میبرید، کتاب جزء از کل به شما پیشنهاد میشود.
استیو تولتز را بیشتر بشناسیم:
او نویسنده استرالیاییست که با نوشتن اولین رمانش، جزء از کل، خود را به عنوان یک داستاننویس حرفهای در سطح جهان مطرح ساخت. استیو تولتز (Steve Toltz) در سال ۱۹۹۴ از دانشگاه نیوکاسل ایالت نیو ساوت ولز فارغالتحصیل شد و چندین سال به صورت پراکنده فعالیتهای ادبی انجام میداد.
تولتز در طول زندگی خود مشاغل مختلفی همچون بازاریاب تلفنی، محافظ امنیتی، معلم انگلیسی، فیلمبردار، فیلمنامهنویس را تجربه کرده است اما سرانجام تصمیم گرفت به علاقه و استعداد اصلی خود بپردازد و کتابش را منتشر کند.
این داستاننویس مشهور در سال ۲۰۱۵ رمان دوم خود به نام «ریگ روان» را نیز نوشت و به خاطر آن برنده جایز راسل شد.
در بخشی از کتاب جزء از کل میخوانیم:
آن روز یاد گرفتم مادربزرگم در دوران شومی که هیتلر توهم عظمتش را با پوشاندن جامهی عمل به آن نابود کرد در لهستان به دنیا آمد. به گفتهی پدرم هیتلر رهبری بود قدرتمند با شم بازاریابی. وقتی پیشروی آلمانها آغاز شد والدین مادربزرگم فرار کردند به ورشو و بعد از چند ماه سرگردانی در سرتاسر اروپای شرقی سر از چین درآوردند. مادربزرگم در طول جنگ همان جا بزرگ شد، در گتویی در شانگهای. همانطور که بزرگ میشد، زبانهای لهستانی، ییدیش و چینی را یاد میگرفت و به امراض خیس فصل بارانهای موسمی مبتلا میشد و غذای جیرهبندی و بمب امریکایی میخورد، ولی در نهایت زنده ماند.
بعد از این که نیروهای امریکایی وارد شانگهای شدند و با خود اخبار بدی از هولوکاست آوردند، خیلی از یهودیها چین را به مقصد اقصا نقاط دنیا ترک کردند، ولی اجداد من تصمیم گرفتند به خاطر تماشاخانهی چندزبانه و قصابی کوشر موفقشان بمانند. این تصمیم به مذاق مادربزرگم که عاشق پدربزرگم، یکی از بازیگرهای تئاترشان، شده بود شیرین آمد. بعد سال ۱۹۵۶ مادربزرگم در هفده سالگی باردار شد و به پدر و مادر خودش و پدربزرگم فشار آورد مقدمات عروسی را بچینند، چون در دنیای قدیم کسی دوست نداشت بقیه دربارهی چنین چیزی حساب و کتاب کنند. یک هفته بعد از ازدواج، خانواده تصمیم گرفت برگردد لهستان تا بچهی در راه را در وطنشان بزرگ کنند، تودهای سلول که قرار بود پدرم شود.