من بیش از حد فکر میکنم
درباره کتاب
من بیش از حد فکر می کنم (چاپ سوم)
چه کسی فکرش را میکرد که باهوشبودن بتواند باعث آزاردیدن افراد شود؟ اما من اغلب مراجعان باهوشی دارم که نزد من میآیند و شکایت میکنند که بیشازحد فکر میکنند و ذهنشان هیچ آرامشی برایشان باقی نگذاشته است. از شک و تردیدها و سؤالاتشان، و از هشیاری و حواس تیزشان که به همه جزئیات توجه میکند عاصی شدهاند و میخواهند ذهنشان را از برق بکشند. رنج دیگری که این افراد از آن شکایت دارند این است که احساس میکنند با بقیه فرق دارند، کسی آنها را درک نمیکند و دنیای امروزی برایشان آزاردهنده است. برای همین مدام تکرار میکنند: «من به این دنیا تعلق ندارم.» کتاب حاضر به این افراد میآموزد که هدایت ذهن پرکارشان را به دست گیرند.
من بیش از حد فکر می کنم (چاپ سوم)
قسمتی از کتاب
این کتاب هم، مانند دیگر کتابهای من، براساس تجارب رواندرمانیام نوشته شده است. سالهاست که مینشینم و به افرادی که برای درمان نزد من میآیند گوش میدهم. هفدهسال است که گوش میدهم، مشاهده میکنم و سعی میکنم هرکدام از مراجعانم را درک کنم. یاد گرفتهام آن چیزی را که اریک برن _ پدر رویکرد تحلیل رفتار متقابل _ «گوشدادن مریخی» مینامید، در عمل انجام دهم. یعنی من، مانند یک ضبط صوت معیوب، برخی کلمات یا بعضی قسمتهای جمله را بهتر از کلمات و جملات دیگر ثبت و ضبط میکنم. این شیوه گوشدادن خاص باعث میشود واژههای مهم، جملات کلیدی و نکات اصلی را از بقیه موضوعات جدا کنم.